تدبر در قرآن - سوره مبارکه علق (1) - دانش آموز
متن از دانش آموز محمد حسین آجورلو
برای خواندن متن سوره نوشت بر روی ادامه مطلب کلیک کنید.
بسم الله الرحمن الرحیم
سوره مبارکه علق ، به نظر بیشترین تفسیر کنندگان قرآن کریم ، اولین سوره از قرآن است که بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده است .
این سوره شامل ۱۹ آیه بوده و نود و ششمین سوره قرآن کریم بوده ، مکّی است و در جزء ۳۰ آن قرار میگیرد . همچنین این سوره از ۴ سوره سجده دار قرآن کریم است ( عزائم ) که قاری پس از بلند خواندن ، یا فرد در حالت عادی با شنیدن آخرین آیه این سوره ، باید سجده واجب به جای آورد .
خداوند متعال نیز درباره فضایل این سوره فرموده : کسی که در شب یا روز سوره علق را بخواند و در همان شب یا روز بمیرد ، شهید از دنیا رفته و خداوند نیز او را در جایگاه شهدا قرار میدهد . همچنین فرد مانند کسی است که در راه خدا و پیامبرش با شمشیر پیکار کرده و کشته شده است . ( به شهادت رسیده است )
تفسیر جامع سوره علق :
بخوان به نام پروردگارت !
در نـخـسـتـیـن آیه پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) را مخاطب ساخته مى گوید: بخوان بنام پروردگارت که جهان را آفرید (اقراء باسم ربک الذى خلق ).
بـعـضـى گـفـتـه انـد، مـفـعـول در جـمـله بـالا مـحـذوف اسـت و در اصـل چـنـیـن بود اقراء القرآن باسم ربک : "قرآن را با نام پروردگارت بخوان" و بـه هـمـیـن جـهـت بعضى این آیه را دلیل بر آن گرفته اند که بسم الله جزء سوره هاى قـرآن اسـت . و بـعـضـى بـا را زائده دانـسـتـه ، و گـفـتـه انـد: مـنـظـور ایـن اسـت کـه نـام پـروردگارت را بخوان ، ولى این تفسیر بعید به نظر مى رسد، چرا که مناسب این است گفته شود نام پروردگارت را به یادآور.
سـپـس از مـیـان مـخـلوقـات روى مـهـمـتـریـن پـدیـده جـهـان خـلقـت و گـل سـرسـبـد آفرینش یعنى انسان تکیه کرده ، و آفرینش او را یادآور شده ، و مى فرماید: همان خدائى که انسان را از خون بسته اى خلق کرد (خلق الانسان من علق ).
"من علق " در اصـل به معنى چسبیدن به چیزى است ، و لذا به خون بسته و همچنین به زالو کـه براى مکیدن خون به بدن مى چسبد " علق " گفته اند و از آنجا که نطفه بعد از گـذرانـدن دوران نـخـسـتـیـن را در عـالم جـنـیـن ، بـه شـکـل قـطـعـه خـون بـسـتـه چـسـبـنده اى در مى آید که در ظاهر بسیار کم ارزش است ، مبداء آفـریـنـش انـسـان را در ایـن آیـه هـمـیـن مـوجـود نـاچـیـز مـى شـمرد، تا قدرت نمائى عظیم پروردگار روشن شود که از موجودى چنان ارزش مخلوقى چنین پر ارزش آفریده است .
بـعـضـى نـیـز گـفـتـه انـد: مـنـظـور از عـلق در ایـنـجـا گِـل آدم است که آن هم حالت چسبندگى داشت ، بدیهى است خدائى که این مخلوق عجیب را از آن قطعه گل چسبنده به وجود آورد، شایسته هر گونه ستایش است .
درسـت است که در آن زمان اینگونه مسائل هنوز شناخته نشده بود، ولى قرآن مجید از طریق اعجاز علمى پرده از روى آن برداشته است .
بار دیگر براى تاکید مى افزاید: بخوان که پروردگارت از هر کریمى کریمتر است ، و از هر بزرگوارى بزرگوارتر (اقراء و ربک الاکرم ).
بـعـضـى مـعـتـقـدنـد کـه ( اقراء ) دوم تـاءکـیـدى اسـت بـر "اقراء"در آیـات قـبـل ، و بـعـضـى گـفـتـه انـد بـا آن مـتـفـاوت اسـت ، در جـمـله اول مـنـظـور قـرائت پـیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) براى خویش است و در جمله دوم قرائت براى مردم ، ولى تاکید مناسب تر به نظر مى رسد، زیرا دلیلى بر این تفاوت در دست نیست .
و
بـه هـر حـال تعبیر این آیه در حقیقت پاسخى است به گفتار پیامبر (صلى الله علیه و آله و سـلم ) در جـواب جـبرئیل که گفت : من قرائت کننده نیستم ، یعنى از برکت پروردگار فوق العاده کریم و بزرگوار تو توانائى بر قرائت و تلاوت دارى .
سـپس به توصیف خداوندى که اکرم الاکرمین است پرداخته مى فرماید: همان کسى که به وسیله قلم تعلیم فرمود (الذى علم بالقلم ).
و به انسان آنچه را نمى دانست یاد داد (علم الانسان ما لم یعلم ).
در حقیقت این آیات نیز پاسخى است به همان گفتار پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) که فرمود من قرائت کننده نیستم یعنى همان خدائى که به وسیله قلم انسانها را تعلیم داد، و به انسان آنچه را نمى دانست آموخت ، قادر است که به بنده اى درس نخوانده همچون تو نیز قرائت و تلاوت را بیاموزد.
جـمـله (الذى عـلم بـالقـلم ) تـاب دو مـعنى دارد، نخست اینکه : خداوند نوشتن و کتاب را به انـسان آموخت و قدرت و توانائى این کار عظیم را که مبداء تاریخ بشر، و سرچشمه تمام علوم و فنون و تمدنها است ، در او ایجاد کرد.
دیـگـر ایـنـکـه مـنـظور این است که علوم و دانشها را از این طریق و با این وسیله به انسان آموخت .
خـلاصـه ایـنکه طبق یک تفسیر منظور تعلیم کتابت است ، و طبق تفسیر دیگر منظور علومى است که از طریق کتابت به انسان رسیده است .
در هـر حـال تـعـبـیـرى اسـت پـر مـعـنـى کـه در آن لحـظـات حـسـاس نـخـسـتـیـن نزول وحى در این آیات بزرگ و پر معنى منعکس شده است .
باتشکر از توجه شما .
بسم الله الرحمن الرحیم باسلام خدمت اقای خرد پی در برداشت از سوره النازعات این سوره چهل و شش آیه دارد و در مکّه نازل شده است. نام سوره، برگرفته از آیه اول است و به معناى فرشتگانِ گیرنده جان مىباشد. همانند دیگر سورههاى مکّى و سوره نبأ که پیش از آن آمده بود، موضوع قیامت و معاد، محور مطالب این سوره است. از آنجا که گرفتن جان مؤمنان و کافران و تدبیر امور همه بندگان بر عهده فرشتگان است، این سوره با سوگند به انواع فرشتگان آغاز مىشود. بیان گوشهاى از ماجراى حضرت موسى و فرعون و طغیان و سرکشى او در برابر حق، که مجازات سخت الهى را در دنیا براى او بدنبال آورد، مقدّمهاى است براى بیان یک اصل کلّى که طغیان و دنیاپرستى انسان را به دوزخ مىکشاند، در حالى که مبارزه با هواهاى نفسانى و پروا در برابر پروردگار، انسان را به بهشت سعادت رهنمون میسازد. در حقیقت این سوره پاسخ خداوند است به آنان که می گویند چگونه ما را به حال اول باز میگردانند بعد از آنکه استخوانهایی پوسیده شدیم ؟و سپس به تمسخر می گویند در این صورت این بازگشتی زیانباراست. در این سوره خداوند قصد دارد با بهر ه گیری از بالاترین مراتب تاکید(قسم)،اهمیت وعظمت زندگی پس از مرگ را برای منکران ترسیم کند. وچون گرفتن جان مؤمنان و کافران و تدبیر امور همه بندگان بر عهده فرشتگان است، این سوره با سوگند به انواع فرشتگان آغاز مىشود. همچنان که انسانها برای تبیین بهترمقصود خود از مثال استفاده می کنند دراین سوره نیز خدای تعالی برای آشنا کردن ذهن منکران به معاد ، ازفرعون به عنوان نماد منکرحق سخن می گوید واینکه چگونه مخالفت وی دربرابر حق وحقیقت سبب نابودی اش گردید و خدای تعالی او رابه عذاب دنیا و آخرت بگرفت.واین یعنی شما ای منکران از سرانجام فرعون پند گیرید وبه حق رو آورید ؛ هرچند پند وعبرت این داستان تنها برای کسانی است که فطرتی سالم دارند ولی به هر روی خداوند منکران رانیز پند می دهد شاید هدایت شوند. در ادامه عظمت خود را برای منکران متذکر میشود وعاقبت منکران را بیان میکند وآنان را رستگار میداند که در برابر حق سر تسلیم فرودآورند وخائف از مقام خالق خویش باشند. در پایان نیزبا تاکید مجدد بر وجود رستاخیز پیامبر رحمت (ص) را مخاطب قرار داده و می فرماید: منکران از تو درباره رستاخیز میپرسند .در پاسخ آنان بگو روزی که وقتی آن را میبینند چنین به نظر میرسد که گویا بیش از شبی یا بامدادی با زندگی دنیا فاصله نداشتهاند . «نازعات» و «ناشطات» ملائکه الهیاند «نازعات» و «ناشطات» در واقع دو وصف براى طایفهاى از فرشتگان است و چون کلمه «طائفة» مؤنث است این صفات نیز مؤنث آمده است. سوگند خداوند به فرشتگان، هم نشانه اهمیّت و جایگاه فرشتگان در نظام هستى است و هم اهمیّت امرى که برایش سوگند یاد شده است.