گردان قرآنی شهید آوینی

گردان قرآنی شهید آوینی

کلاس هـای تــدبــر در قــرآن کریـم

پنجشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۷:۴۶ ب.ظ

نظرات  (۱۶)

  • محمد امین اشکانی
  • بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام استاد خردپی .عرضم به حضور شما که در سوره ی شمس درباره نفس صحبت شده.

    سوره مبارکه (شمس):

    نزول در مکه-نود و یکمین سوره ی قرآن-یکی از سوره های جزءسی-در این سوره خداوند یازده بار قسم خورده (خداوند به با ارزش ترین چیز ها قسم می خورد (مضافا اینکه خداوند می خواهد ارزش یک چیزی رو نشان بده که قسم می خورد))-

    نفس چیست؟ضات و شخصیت ما نفس ماست.

    نفس ما را برای هر چیزی آماده می کند پس:

    نفس چیز درون ماست که از طرف خدا عطا و سامان داده شده است

    خداوند خوب و بد را به نفس ما شناساند.یعنی اینکه خداوند به ما حق تصمیم داد.

    حرف کلی سوره این هستش که باید نفس را تصفیه(تذکیه)بکنیم.که این نیاز به آمادگی دارد:

    1سلامت درون (روح و روان پاک)

    2آماده کردن شرایط و موقعیت مناسب

    3مقاومت درون(دوام آوردن)

    مثال کاشت یک گیاه:1بستر گیاه -خاک خوب و مرغوب

    2:جلوی آفتاب بودن و دادن آب به گیاه

    3:بستن سیخ به گیاه که نیفته-مقاومت در برابر مشکلات

    حالا چرا؟چه فایده ای دارد؟گاهی تذکیه و تمیز کردن نفس نقش بسیار بزرگی در هدایت ما دارد.چرا که نفس فکر ماست و ما به تفکراتمان عمل می کنیم.

    حالا چکار بکنیم؟پیشنهاد؟عادت به چیز های خوب ما نند خواندن زیارت عاشورا صبح هر روز و...

    نتیجه:نفس رو حتما باید تذکیه کرد زیرا نقش بسیار مهمی در زندگی-و هدایت ما دارد.واین یکی از راهکار های خدا برای هدایت ماست

    خسته نباشید یاعلی

  • امیرمهدی محمدلو
  • ۱- سعه صدر، زمینه ساز انجام برنامه‌های سنگین رسالت است. 

    ۲- از آینده مکتب نگران مباشید.

    ۳- مبارزه با خرافات و آداب و رسوم جاهلی کار بسیار سختی است.

    ۴- کار پیامبر در حدّ کمرشکن بود. 

    ۵-نام نیک و آبرو لازمه توفیق در رهبری جامعه است.

    ۶- سنت و برنامه الهی آن است که بدنبال هر سختی، آسانی است.

    صبر و ظفر هر دو دوستان قدیمند

    بر اثر صبر نوبت ظفر آید

    ۷- انسان باید بعد از فارغ شدن از هر کار و مسئولیّتی، آماده پذیرش مسئولیّت دیگر و تلاش و کوشش دیگر باشد.

    ۸-تلاش‌ها باید جهت الهی داشته باشد.

    ۹- تلاش و کوشش باید همراه با اخلاص باشد. 

    ۱۰- برای توجه به خداوند باید نهایت تلاش را بکار برد.

    ۱۱- پیمودن راه خدا باید عاشقانه و با رغبت باشد.

    ۱۲- رغبت‌ها و تمایلات تنها سزاوار اوست نه دیگران

  • امیررضا رابطی
  • بسم الله الرحمن الرحیم 

    سروره مبارکه عادیات که 11ایه دارد 

    که در اول آیه خداوند متعال قسم داده است

    کلمه (عادیات ) از مصدر (عدو) است، که به معناى دویدن به سرعت است، و کلمه (ضبح ) به معناى صوتى است که از نفس نفس زدن اسبان در حین دویدن شنیده مى شود، و آنچه معهود در ذهن همه و معروف در بین اهل لسان است،

    کلمه (موریات ) جمع اسم فاعل از مصدر (ایراء) است، که به معناى برون کردن آتش (از سنگ چخماق ) است، و کلمه (قدح ) به معناى زدن به ضرب است وقتى گفته مى شود: (قدح فاورى ) معنایش این است سنگ و چخماق را به هم کوبید، و جرقه بیرون آورد. و منظور از اینکه اسبان عادیات را توصیف کرده به (موریات قدحا) این است که این اسبان در هنگام دویدن در زمین سنگزار جرقه هایى از برخورد نعلهایشان به سنگ زمین بیرون نروند

    کلمه (مغیرات ) جمع مونث اسم فاعل از باب افعال (اغاره ) است، و (اغاره ) و همچنین (غاره ) به معناى سواره هجوم بردن بر دشمن به طور ناگهانى است، و این جمله که به ظاهر و مجازا صفت خیل قرار گرفته، در واقع صفت سوارگان صاحب خیل است، و معنایش این است که : سوگند مى خورم به سوارگان که در هنگام صبح و بناگهانى بر دشمن هجوم مى اورند

    کلمه (اثرن ) جمع مونث غایب از فعل ماضى و از مصدر (اثاره ) است که به معناى انگیختن گرد و غبار و امثال آن است، و کلمه (نقع ) به معناى غبار است.

     

    و معناى آیه این است که : سو گند به هجوم کنندگان در صبح، که با اغاره به دشمن و دست و پاچه کردن آنان گرد و غبار بر مى انگیزند

    کلمه (وسط) که مصدر فعل (وسطن ) است، به معناى توسط - در وسط قرار گرفتن - است، و ضمیر (به ) به صبح بر مى گردد، و حرف (باء) به معناى حرف (فى ) است، که در این صورت معنا چنین مى شود: (پس در وقت صبح در وسط جمع قرار گرفتند). ممکن هم هست ضمیر به کلمه (نقع ) برگردد، و حرف (با) براى ملابسه باشد، که در این صورت معنا چنین مى شود: (پس در هنگام صبح دسته جمعى در وسط غبار قرار گرفتند).

    کلمه (کنود) به معناى کفرانگر است و این آیه مانند آیه شریفه (ان الانسان لکفور) از آنچه در طبع بشر نهفته شده خبر مى دهد، و آن این است که پیرو هواى نفس و دلداده به لذائذ دنیا است، و در نتیجه از شکر پروردگارش در مقابل نعمت هایى که به او ارزانى داشته منقطع مى شود.

    ظاهر سیاق ضمیرهاى پى در پى این است که : ضمیر در جمله مورد بحث هم مانند سایر ضمایر به انسان بر گردد، آن وقت مقصود از شاهد بودن انسان علیه خودش، این مى شود که انسان خودش آگاه به کفرانگرى خود هست، و نیز مى داند که کفران صفت نکوهیده اى است، در نتیجه معناى آیه قبل و آیه مورد بحث این مى شود که : انسان نسبت به پروردگارش ناسپاس است، و خودش بر این معنا شاهد است، و کفران خود را تحمل مى کند. پس آیه شریفه در معناى آیه (بل الانسان على نفسه بصیره ) است.

    بعضى عرفا گفته اند: لام در جمله (لحب الخیر) لام تعلیل است، و کلمه (خیر) در اینجا به معناى مال است، و معناى جمله این است که : انسان براى دوستى مال، بسیار شدید یعنى بخیل و تنگ نظر است.

    مصدر (بعثره ) نظیر مصدر (بحثره ) به معناى بعث و نشر است، یعنى برانگیخته شدن و منتشر گشتن، و در جمله (و حصل ما فى الصدور) منظور از تحصیل آنچه در سینه ها است، جدا سازى صفاتى است که در باطن نفوس است ، یعنى صفات ایمان از کفر و رسم نیکوکارى از بدکارى، همچنان که در جاى دیگر فرموده (یوم تبلى السرائر).

     

    این بود از نتیجه‌ی کار ما 

    خسته نباشید یاعلی

     

  • محمد طاها امیدوار
  • سوره ی مبارکه اعلی :

    این سوره مبارکه نوزده آیه دارد و در شهر مکه نازل شده است.این سوره با تسبیحات خداوند اغاز میشود و خود را با صفت (اعلی) توصیف می کند.

    باتوجه به معنی آیات 1 تا 5 این سوره میتوان فهمید که خداوند از پیامبر خود میخواهد تا خداوند بلند مرتبه را که خالق جهان هستی است را به والایی بستاید،

    من فکر میکنم که در اصل منظور خداوند با مردم است تا او را به والایی ستایش کنند.

    در ایات 6 تا 9 خداوند به نوعی از پیامبر میخواهد تا نگران فراموش شدن ایات قران نزد قران نکند و بدون هیچ ترس و واهمه ای به مردم پند بدهد 

    درایات 10 تا 13 همان طور که در ترجمه سوره می بینید خداوند میفرمایند که کسانی کع خضوع می کنند راه درست را پیدا کرده و منحرفان راه باطل را انتخاب میکنند و نتیجه آن دوزخ خواهد بود.

    سپس خداوند در دو ایه ی بعدی به نوعی برای ما رستگاری را تعریف کردند و فرمودند رستگار کسی است که خود را تزکیه نماید و نماز گزارد.

    و در پایان بار دیگر به این موضوع که زندگی در این دنیا کوتاه و فانی و زندگی اخرت پایدار است اشاره میکند.

    حال که منظور و مفهوم ایات را دریافتیم کافیست که کمی در معانی این سوره تامل کنیم پس درخواهیم یافت که درس این سوره به برداشت من اینچنین است:

    ای پیامبر، پروردگارت را به نیکی یاد کن و از آیاتی که به تو وحی میشود به مردم پند ده و بدان راه رستگاری، یاد خداوند و بی توجهی به این دنیای کوتاه و فانی است. 

  • محمد هادی اسفهلانی
  • این سوره احوال و سرنوشت دو گروه را بیان می‌کند.

     

    ۱_نخست، گروه پرهیزکاران و تقواپیشگان؛ یعنی کسانی که در راه خدا انفاق می‌کنند و با بخششِ مال برای جلب خشنودی خدا، پاکدلی می‌یابند. قرآن به آنان وعده خشنودی خدا و رستگاری می‌دهد.

    ۲_دوم، گروه شقاوت‌پیشه (سخت‌دل)؛ یعنی کسانی که خساست می‌ورزند و وعده بهشت را دروغ می‌پندارند. قرآن این افراد را به هلاکت تهدید می‌کند می‌گوید اینان مالشان را از روی دنیادوستی و تنگ‌نظری، از بخشش به دیگران دریغ می‌کنند؛ در حالی که این مال فریادرس آنان در روز جزا نخواهد بود.

  • سید مبین کاشفی
  • بسم ربّ الشهدا والصدیقین

    به سوره نبا به طور کلی به قیامت و سختی های آن اشاره و ما را برای دادگاه الهی آماده می‌کند در این سوره به اتفاق بزرگ اشاره شده و توانایی های خداوند متعال را در آن به تصویر کشیده . این سوره به بخشی از نشانه‌های آغاز رستاخیز و عذاب های دردناک اشاره شده و همچنین علاوه بر هشدارها و عده‌ای نیز بر زیبایی و نعمت های ابدی بهشت گفته شده است این سوره به طور اجمالی در شروع آیات به وقوع قیامت تاکید و به نحوی آن را اثبات می کند و از نزدیک بودن آن خبر می دهد کسانی که امکان آن را تکذیب می‌کنند با قدرت و نظم دنیای کنونی آشنا می کند و بر ضرورت معاد تاکید می کند و همچنین وعده می دهد که در آخر افراد با تقوا و بعد کار از هم جدا شده و شان زندگی کنونی توانایی فرار از آن را ندارند و نمی توانند از دادگاه الهی فرار کنند علاوه بر آن نیز افرادی که به بهشت و جهنم و قیامت اعتقاد ندارند را در جهنم ابدی سوزاند و به آنجا تبعید می‌کند و در آخر این آیه نیز به حفظ تقوا و دین اشاره و تاکید می‌کند و می گوید که مسیر درستی که در آن قرار داریم را ادامه دهیم و از آن خارج نشویم

    صدق الله  و علی العظیم

     

    سلام تفسیر سوره عبس 

    این آیه حال از فاعل فعل (عبس و تولى) است، و کلمه تزکى به معناى در پى پاک شدن از راه عمل صالح است که بعد از تذکر یعنى پندپذیرى و بیدارى و پذیرفتن عقائد حقه دست مى‌دهد، چون (نفع ذکرى) همین است که آدمى را به تزکى دعوت مى‌کند، یعنى به ایمان و عمل صالح مى‌خواند. حاصل معنا این است که آن شخص چهره در هم کشید، و از آن شخص نابینا که نزدش آمده بود روى بگردانید، با اینکه او خبر نداشت. آیا مرد نابینا مردى صالح بود، و با اعمال صالح ناشى از ایمان خود را پاکیزه کرده بود یا نه، شاید کرده بود، و یا آمده تا با تذکر و اتعاظش به مواعظ رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم) بهره مند شده، در نتیجه به تطهیر خود موفق گردد.

  • سعید رضا دخیلی
  • منظور خداوند در سوره بلد این است که تمام حقایقی که در واقع آفریده شدن انسان و رنج های آن با ما صحبت می کند

    از آیه ۱ تا آیه ۹ خداوند به این اشاره دارد که که ما به آن زبان و دو چشم و دهان قرار دادیم و ما انسان را می‌بینیم و بر او قدرت داریم

    خداوند در آیه ای که به آن اشاره دارد که ما انسان را به خیر و شر هدایت نمودیم یعنی به آن نگاه های درست و باورهای غلط را نشان دادیم و 

    در آیه ۱۱ خداوند می گوید که بچه با این نعمتها و با این مسیر های درستی که برای تو نشان دادیم چرا به کارهای سخت و دشوار اقدام نکردی؟

    درایه های بعدی خرمن کارهای دشوار را به صورت مثال برای ما انسانها توضیح می‌دهند که می شود آزاد کردن برده که در آن زمان بسیار زیاد بوده یا سیر کردن یتیمان و نیازمندان 

    آیه های آخر خدا می گویند که هرکس آیه های مرا ممکن شود در آن آتشی سرپوشیده احاطه خواهد کرد 

     

    برداشت سوره از نظر بنده

     

    در این دنیا تلخی‌ها و رنجها و خستگی های زیادی می‌بینیم از آن روزی که در شکم مادر روح به کالبد ما دمیده می‌شود تا روزی که از این دنیا به به دنیای آخرت می رویم

    بنابراین چه بهتر که در هر مرحله ای از زندگی در تلخی و ناکامی ها و رنج های زندگی مان تکالیف الهی را تحمل کنیم و شکرگزار خداوند باشیم تا از مشکلات و مراحل سخت زندگی به خوبی رد کنیم

  • سعید رضا دخیلی
  • بسم الله الرحمن الرحیم

     

     

    منظور خداوند در سوره بلد این است که تمام حقایقی که در واقع آفریده شدن انسان و رنج های آن با ما صحبت می کند

    از آیه ۱ تا آیه ۹ خداوند به این اشاره دارد که که ما به آن زبان و دو چشم و دهان قرار دادیم و ما انسان را می‌بینیم و بر او قدرت داریم

    خداوند در آیه ای که به آن اشاره دارد که ما انسان را به خیر و شر هدایت نمودیم یعنی به آن نگاه های درست و باورهای غلط را نشان دادیم و 

    در آیه ۱۱ خداوند می گوید که بچه با این نعمتها و با این مسیر های درستی که برای تو نشان دادیم چرا به کارهای سخت و دشوار اقدام نکردی؟

    درایه های بعدی خرمن کارهای دشوار را به صورت مثال برای ما انسانها توضیح می‌دهند که می شود آزاد کردن برده که در آن زمان بسیار زیاد بوده یا سیر کردن یتیمان و نیازمندان 

    آیه های آخر خدا می گویند که هرکس آیه های مرا ممکن شود در آن آتشی سرپوشیده احاطه خواهد کرد 

     

    برداشت سوره از نظر بنده

     

    در این دنیا تلخی‌ها و رنجها و خستگی های زیادی می‌بینیم از آن روزی که در شکم مادر روح به کالبد ما دمیده می‌شود تا روزی که از این دنیا به به دنیای آخرت می رویم

    بنابراین چه بهتر که در هر مرحله ای از زندگی در تلخی و ناکامی ها و رنج های زندگی مان تکالیف الهی را تحمل کنیم و شکرگزار خداوند باشیم تا از مشکلات و مراحل سخت زندگی به خوبی رد کنیم

  • ابوالفضل تمرتاش
  •  بسم الله الرحمن الرحیم

    سلام آقای خرد پی برداشت از سوره همزه 

    بیان آیات

    این سوره تهدید شدیدى است به کسانى که عاشق جمع مالند، و مى خواهند با مال بیشتر خود بر سر و گردن مردم سوار شوند، و بر آنان کبریایى بفروشند، و به همین جهت از مردم عیب هایى مى گیرند که عیب نیست و این سوره در مکه نازل شده است.

    تهدید شدید به گردآورندگان مال و ذکر اوصاف آنان که (همزه) اند و (لمزه) و مال خود را مایه جاودانى مى پندارند و...

    ویل لکل همزه لمزه

    در مجمع البیان گفته : کلمه (همزه ) به معناى کسى است که بدون جهت بسیار به دیگران طعنه مى زند و عیب جویى و خرده گیریهایى مى کند که در واقع عیب نیست. و اصل ماده (همز) به معناى شکستن است، و کلمه (لمز) نیز به معناى عیب است پس (همزه ) و (لمزه ) هر دو به یک معنا است.

    ولى بعضى گفته اند: بین آن دو فرقى هست، و آن این است (همزه ) به آن کسى گویند که دنبال سر مردم عیب مى گوید و خرده مى گیرد، و اما (لمزه ) کسى را گویند که پیش روى طرف خرده مى گیرد - نقل از لیث.

    و بعضى گفته اند: همزه کسى را گویند که همنشین خود را با سخنان زشت آزار دهد، و لمزه آن کسى است که با چشم و سر علیه همنشین خود اشاره کند، و به اصطلاح فارسى تقلید او را در آورد. آنگاه مى گوید صیغه (فعله ) براى مبالغه در صفتى بنا شده که باعث مى شود فعل مناسب با آن صفت از صاحب آن صفت زیاد سر بزند، و خلاصه فعل مذکور عادتش شده باشد، مثلا به مردى که زیاد زن مى گیرد، مى گویند، فلانى مردى (نکحه ) است، و به کسى که زیاد مى خندد، مى گوید فلانى (ضحکه ) است (همزه و لمزه ) هم از همین باب است.

    پس معناى آیه این است که : واى بر هر کسى که بسیار مردم را عیبگویى و غیبت مى کند. البته این دو کلمه به معانى دیگرى نیز تفسیر شده، و در نتیجه آیه را هم به معانى مختلفى معنا کرده اند.

     

    الذى جمع مالا و عدده یحسب ان ماله اخلده

    این آیه، (همزه ) و (لمزه ) را بیان مى کند، و اگر کلمه (مالا) را نکره آورد به منظور تحقیر و ناچیز معرفى کردن مال دنیا بوده، چون مال هر قدر هم که زیاد و زیادتر باشد دردى از صاحبش را دوا نمى کند، تنها سودى که به حالش دارد همان مقدارى است که به مصرف حوائج طبیعى خودش مى رساند، مختصرى غذا که سیرش کند، و شر بتى آب که سیرابش سازد، و دو قطعه جامه که به تن کند.

    و کلمه (عدده ) از ماده (عدبه ) معناى شمردن است، مى فرماید شخصى که همزه و لمزه است از بس عاشق مال و حریص بر جمع آن است، مال را روى هم جمع مى کند و پى در پى آن را مى شمارد، و از بسیار بودن آن لذت مى برد.

    ولى بعضى گفته اند: معنایش این است که مال را عده و ذخیره مى کند براى روزى که مورد هجوم ناملایمات روزگار واقع شود، که بنابر این، کلمه (عدده ) دیگر به معناى شمردن نیست.

    رد پندار غلط انسانى که خیال مى کند مال دنیا به او جاودانگى مى بخشد

    (یحسب ان ماله اخلده ) - یعنى او خیال مى کند مالى که براى روز مبادا جمع کرده زندگى جاودانه به او مى دهد، و از مردنش ‍ جلوگیرى مى نماید، بنابر این منظور از جمله (اخلده ) که صیغه ماضى است، معناى مضارع - آینده - است، به قرینه جمله (یحسب ) که آن نیز مضارع است.

    پس انسان نامبرده به خاطر اخلاد در ارض و چسبیدنش به زمین و زندگى مادى زمینى، و فرو رفتنش در آرزوهاى دور و دراز، از مال دنیا به آن مقدارى که حوائج ضرورى زندگى کوتاه دنیا و ایام گذراى آن را کفایت کند قانع نمى شود، بلکه هر قدر مالش زیادتر شود حرصش تا بى نهایت زیادتر مى گردد، پس از ظاهر حالش پیداست که مى پندارد مال، او را در دنیا جاودان مى سازد، و چون جاودانگى و بقاى خود را دوست مى دارد، تمام همش را صرف جمع مال و شمردن آن مى کند، و وقتى جمع شد و خود را بى نیاز احساس کرد، شروع به یاغى گرى نموده، بر دیگران تفوق و استعلا مى ورزد، همچنان که در جاى دیگر فرمود: (ان الانسان لیطغى ان راه استغنى )، و این استکبار و تعدى اثرى که براى آدمى دارد همز و لمز است.

    از اینجا روشن مى گردد که جمله (یحسب ان ماله اخلده ) به منزله تعلیل است براى جمله (الذى جمع مالا و عدده )، و مى فهماند اگر مال پشیز دنیا را جمع مى کند و مى شمارد، انگیزه و علتش پندار غلطى است که دارد، و این خطاى عملیش مستند به خطاى فکرى او است، که پنداشته مال او را جاودان مى سازد،

    و نیز جمله (الذى جمع...) به منزله تعلیل است براى جمله (ویل لکل همزه لمزه )، و مى فهماند علت اینکه ویل را نثار هر همزه و لمزه کردیم این است که او مال پشیز دنیا را جمع مى کند و مى شمارد.

     

    کلا لیبذن فى الحطمه

    این جمله ردع و تخطئه پندار غلط او است، که مى پندارد مال، جاودانه اش مى کند، و لام در کلمه (لینبذن ) لام سوگند است، و واژه (نبذ) به معناى پرت کردن و دور انداختن چیزى است. و کلمه (حطمه ) (بر وزن همره و نیز بر وزن لمره و نکحه و ضحکه ) صیغه مبالغه است، و مبالغه در حطم شکستن ) را مى رساند، البته به معناى خوردن هم استعمال شده، و این کلمه یکى از نامهاى جهنم است چون جمله (نار اللّه الموقده ) آن را به آتش جهنم تفسیر کرده.

    و معناى آیه این است که : نه، او اشتباه کرده، مال دنیایش جاودانش نمى سازد، سوگند مى خورم که به زودى مى میرد و در حطمه اش ‍ پرت مى کنند.

     

    و ما ادریک ما الحطمه

    و تو نمى دانى حطمه چه حطمه اى است ؟! این جمله تعظیم و هول انگیزى حطمه را مى رساند.

    معناى اینکه در وصف آتش جهنم فرمود: (التى تطلع على الافئده) و معناى (فى عمد ممده)

    نار اللّه الموقده التى تطلع على الافئده

    (ایقاد نار) به معناى شعله ور ساختن آتش است. و کلمه (اطلاع و طلوع بر هر چیز) به معناى اشراف بر آن چیز، و ظاهر شدن آن است، و کلمه (افئده ) جمع کلمه (فواد) است که به معناى قلب است و مراد از قلب در اصطلاح قرآن کریم (عضو صنوبرى شکل که تلمبه خون براى رساندن آن به سراسر بدن است نیست بلکه ) چیزى است به نام نفس انسانیت، که شعور و فکر بشر از آن ناشى مى شود.

    و گویا مراد از (اطلاع آتش بر قلوب ) این است که آتش دوزخ باطن آدمى را مى سوزاند، همانطور که ظاهرش را مى سوزاند، به خلاف آتش دنیا که تنها ظاهر را مى سوزاند. قرآن درباره سوزاندن آتش جهنم فرموده : (و قودها الناس و الحجاره ).

     

    انها علیهم موصده

    یعنى آتش بر آنان منطبق است، به این معنا که از آنان احدى بیرون آتش نمى ماند و از داخل آن نجات نمى یابد.

     

    فى عمد ممدده

    کلمه (عمد) - با فتحه عین و فتحه میم - جمع عمود (ستون ) است، و کلمه (ممدده ) اسم مفعول از مصدر تمدید است، و تمدید مبالغه در مد (کشیدن ) است.

    بعضى از مفسرین گفته اند: منظور از (عمد ممدده ) گل میخ ‌هایى است که اهل عذاب را میخکوب مى کند.

    بعضى دیگر گفته اند: عمد ممدده تنه هاى درختان است که چون مقطار، زندانى را با آن مى بندند، و مقطار چوب و یا تنه درختى بسیار سنگین است، که در آن سوراخهایى باز مى کردند تا پاهاى دزدان و سایر مجرمین زندانى را در آن سوراخها کنند، بعضى دیگر معانى دیگرى براى آن کرده اند.

  • امیررضا رابطی
  • بسم الله الرحمن الرحیم 

    سوره مبارکه عادیات 

    سورا عادیات 100سوره قرآن کریم است 

    سوره عادیات 11ایه دارد و خداوند متعال در این سوره سه  قسم یاد میکند اولین قسم که خداوند به اسب ها که نفس زنان به سوری میدان نبرد می تاختند و دومین قسم به بامدادی که دشمن به آن ها ناگهان یورش آوردند و سومین قسم به انسان های که در برابر نعمت های که خداوند داده بسیار ناشکر کردند از جمله آثار و برکات سوره مبارکه عادیات که در کتاب بحارالانوار رسول خدا فرمود اند که  هر کس سوره عادیات را قرائت نماید اجر و پاداشی ده برابر کسانی که در اییام حج در مزدلفه بیتوته کرده اند نصیب او خواهد شد 

     

  • سیدمبین کاشفی
  • بسم رب الشهدا والصدیقین 

    نگاهی به سوره نبا (فرصتی دوباره)

    این سوره یکی دیگر از سوره های متعدد ای است که خداوند متعال در آن به دعوت کافران و بدکاران اشاره کرده و آنان را به پرستش خود فرا می خواند و آنان را برای تحقق یافتن خواسته ی خود برای صلاح خودشان تهدید می کند که عملا این کار خداوند خود نوعی امر به معروف و نهی از منکر است ، و می گوید ای کفار اگر شما مسیر خود را از این راه جدا نکنید شما را تا ابد به جهنم تبعید خواهم کرد . خدایی که سرشار از دانایی و بصیرت است و جز خوبی بنده اش هیچ نمی خواهد ولی این،قصور و کوتاهی بنده اش است که خود نمی خواهد رستگار و جاودان شود ، اما وقتی به این نتیجه می رسد که دیر شده و ابلیس ملعون از گوشه ای به او لبخند می زند و البته خداوند هم در آن لحظه چون پدری که کارنامه فرزند تنبل خود را گرفته حسرت می خورد و از دست رنج خود نا امید می شود اما این مسئله با گرفتن و مشاهده ی کار نامه ی دیگر فرزند خود که جز 20 چیزی در آن یافت نمی شود جبران می شود و آن موقع اینجاست که ابلیس سر افکنده می شود که لذت بخش ترین حالت ممکن است . برای انکه این مسئله را واضح کنم نمونه ی بارز آن حاج قاسم خودمان است که 20 که چه بگویم حاج قاسم ما نمره اش 21 است .و اما مهم ترین مسئله آن نیز قیامت و خبر از دادگاهی الهی و پربار است که باید خودمان را با توشه ای از ثواب و نیکی آماده کنیم و جز در راه خداوند متعال قدم بر نداریم .ولی واقعا هم جای تعجب دارد که چرا برخی از انسان ها به خداوند ایمان ندارند و نیاوردند و به درک واصل شدند و خواهند شد .البته این حق انان است ، کسی که به حرف های گوهر بار رسول خداوند گوش نکند نتیجه ای جز این ندارد و خب ابلیس هم در هر صورت ابله ای را به عنوان مرید خود می خواهد پس هرکس لایق چیزی است

    صوق الله و العلی العظیم

  • محمد هادی اسفهلانی
  • به نام خدا

    درسوره لیل خداوند به شب و روز قسم میخورد .(قسم به شب که جایگزین روز میشود). (قسم به روز که تجلی میکنه) یعنی اگر شب هست روز هم هست اگر روز هست شب هم هست. و در آیه های بعد گفته میشود که انسان ها سعی هایشان متفاوته یکی سعی درست را دارد (انفاق میکند،کارهای خوب میکند و....) ویکی هم 

    سعی اشتباه دارد (سعی در کار های بیهوده و...) .پس در اینجا خداوند به زوجیت قسم خورده است . و ما نتیجه میگیریم که هر چیزی زوج است و فقط خدا واحد است. 

     

  • امیررضا رابطی
  • بسم الله الرحمن الرحیم 

    باعرض سلام خدمت اقای خردپی 

    نگاهی به سوره مبارکه عادیات 

    قسم به هر موجوداتی که در زمین به فرمان خداوند نفس هایشان به شماره می افتد هر انسانی یا بهتر بگویم هر موجودی برای نجات خود بر هر طرف می دود در این هنگام پرده از چهره ظلم و کفر کنار می‌رود همچنین انسان های که بر نعمت های خداوند کافر و ناسپاس اند و هیچ شکر گذاری در برابر نعمت های خداوند نداشته اند و فکر میکردند این نعمت ها همیشه پایدار می باشد همین نعمت ها گواهی می دهند بر این ناسپاس این نشان دهند همان کسانی است که فریضه مال دنیا و بخیل شدن با داشتن اموال زیاد می باشد با این حال این انسانها می دانستند روزی خواهد رسید که مانند گذشتگان داخل قبر ها خواهد شد و به فرمان خداوند ازقبرها همه بیرون خواهند آمد خوب و بد همه یکسان خواهد و در این روز و هر انچآ در دلها پنهان بوده برای خداوند آشکار خواهد شد این است که همه باید به فرمان خداوند متعال باشیم چون دیر یا زود آن روز فرا می‌رسد پس مراقب اعمال های خودمان باشیم به امید بخشش پروردگار که بسیار رحمان و رحیم است 

     والسلام 

  • ابوالفضل تمرتاش
  • بسم الله الرحمن الرحیم

    باعرض سلام خدمت اقای خردپی

    نگاهی به سوره همزه 

    کلمه (همزه ) به معناى کسى است که بدون جهت بسیار به دیگران طعنه مى زند و عیب جویى و خرده گیریهایى مى کند.

    این آیه، (همزه ) و (لمزه ) را بیان مى کند، و اگر کلمه (مالا) را نکره آورد به منظور تحقیر و ناچیز معرفى کردن مال دنیا بوده، چون مال هر قدر هم که زیاد و زیادتر باشد دردى از صاحبش را دوا نمى کند، تنها سودى که به حالش دارد همان مقدارى است که به مصرف حوائج طبیعى خودش مى رساند، مختصرى غذا که سیرش کند، و شر بتى آب که سیرابش سازد، و دو قطعه جامه که به تن کند.

    ین جمله ردع و تخطئه پندار غلط او است، که مى پندارد مال، جاودانه اش مى کند، و لام در کلمه (لینبذن ) لام سوگند است، و واژه (نبذ) به معناى پرت کردن و دور انداختن چیزى است. و کلمه (حطمه ) (بر وزن همره و نیز بر وزن لمره و نکحه و ضحکه ) صیغه مبالغه است، و مبالغه در حطم شکستن ) را مى رساند، البته به معناى خوردن هم استعمال شده، و این کلمه یکى از نامهاى جهنم است چون جمله (نار اللّه الموقده ) آن را به آتش جهنم تفسیر کرده.

    تو نمى دانى حطمه چه حطمه اى است ؟! این جمله تعظیم و هول انگیزى حطمه را مى رساند.

    ایقاد نار) به معناى شعله ور ساختن آتش است. و کلمه (اطلاع و طلوع بر هر چیز) به معناى اشراف بر آن چیز، و ظاهر شدن آن است، و کلمه (افئده ) جمع کلمه (فواد) است که به معناى قلب است و مراد از قلب در اصطلاح قرآن کریم (عضو صنوبرى شکل که تلمبه خون براى رساندن آن به سراسر بدن است نیست بلکه ) چیزى است به نام نفس انسانیت، که شعور و فکر بشر از آن ناشى مى شود.

    نى آتش بر آنان منطبق است، به این معنا که از آنان احدى بیرون آتش نمى ماند و از داخل آن نجات

    کلمه (عمد) - با فتحه عین و فتحه میم - جمع عمود (ستون ) است، و کلمه (ممدده ) اسم مفعول از مصدر تمدید است، و تمدید مبالغه در مد (کشیدن ) است.

    خسته نباشید 

    🔸️بسم رب حسین 🔸️

    سلام و عرض ادب

    طاعات و عبادات قبول

     

    🔴راه قدس از کربلا می گذرد .

    گاهی یک طناب که سرش یک تکه سنگ بسته شده است ،از یک گلوله تانک بهتر عمل می کند .

    آیا تا به حال به این باور رسیده ای که چرخ های یک ویلچر شکسته از چرخ های یک تانک غول پیکر قدرتش بیشتر است ,تانکی که اگر بیاید همه چیز را نابود می کند و از بین می برد گاهی یک جسم نحیف و بدون پا بهتر از یک تانک آهنی عمل می کند,میدانی چرا ؟  چون توی اون جسم یک تیکه قلب وجود دارد ،که سالیان سال است به خاطر کشورش می تپد , که تانک بزرگ آهنی آن را ندارد، اون با دلش می جنگد نه با اسلحه اش و هر بار به جای فشنگ و توپ یکی از اعضای بدنش را شلیک می کند تا به دشمن بی رحمش بخورد و او را از پا در بیاورد و به این دلیل است که این همه سال  دوام آورده است و نگذاشته است خاکش را غصب و نابود کنند ، دشمن نادان آنها اسرائیل سالهاست مردم فلسطین را به خاک و خون می کشد و خسته شده است . اما مردم فلسطین که سالهاست دارند جوان های پاک سرزمینشان را می دهند هنوز از پا نیافتاده اند و با چنگ و دندان از آب و خاک خود دفاع می کنند ، آنها شب ها با امید فردایی روشن بیدار می شوند و به طرف دشمن خود می روند و با آرزوی نابودی دشمن به خواب می روند، اما در مقابل دشمنان آنان از ترس حتی دستان خالی آنها خواب به چشمانشان نمی آید ، زیرا فلسطینی ها هیچ وقت از پا نخواهند نشست. اسرائیل با تجهیزات جنگی و با یاری کشور های اروپایی و آمریکا مجهز می شوند تا به جنگ فلسطینی ها بروند اما فلسطینی ها با صدای تمام مسلمانان و مظلوم های جهان که به آنها می گویند:(فلسطین تنها نیست.)جلو می روند و به فرموده ی رهبر عزیزمان:(به نام خدا به جلو حرکت کنیدو بدانید که قطعا خدا به کسی که دین اورا یاری می کند, یاری می دهد.) خداوند تبارک و تعالی در قرآن مجید می فرمایند:(الیس الصبح بقریب؟!) آیا صبح نزدیک نیست؟!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی